من شاعرم

مریم جعفری آذرمانی

۴ مطلب با موضوع «فتوحاتِ طهرانیّه» ثبت شده است

فتوحات طهرانیه ۴

دیروز رفتم یکی از مغازه‌های خدمات کامپیوتری تا بعضی کتاب‌هایم را که تقریباً نایاب شده‌اند اسکن و پی‌دی‌اف کنم، مغازه‌دار گفت برای این‌کار مجبور است کتاب‌ها را برش بزند و پرسید: دوباره صحافی کنم؟ گفتم: نه، نمی‌خوام. فقط برش بزنید... دوباره با تأکید گفت: خب این‌جوری که نمی‌‌شه بعدش راحت بخونید؟ گفتم: نمی‌خوام بخونم همه‌شو خودم نوشتم، با حالتی بهت‌زده گفت: شما شاعری؟ این‌همه کتاب داری؟ حیف این‌جا هدر شدی، باید می‌رفتی آمریکا... گفتم: قسمت نشده فعلاً، شما دعا کنید به برکت ماه مبارک رمضان به زودی برم آمریکا... 

از مغازه آمدم بیرون تا ساعتی بعد برگردم و کار را تحویل بگیرم، در این بین برای دوستم داشتم حرف‌های مغازه‌دار را تحلیل می‌کردم و به این نتیجه رسیدم که از روی هوشمندی‌اش این حرف‌ها را زده، چون ناخودآگاه فکر می‌کرده که اهالی فکر و نوشتن مختصِ کشورهای پیشرفته‌اند و در این مملکت احتمالاً یک نفر هم نیست که اهل فکر کردن و نوشتن باشد وگرنه وضعیت مملکت به این‌جاها نمی‌کشید...


مریم جعفری آذرمانی 

۳۰ اردیبهشت ۹۷


وایت واکرهای فرهنگی


به مناسبتِ نزدیک شدنِ اکرانِ فصل هفتمِ سریال "بازی تاج و تخت"

وایت واکرها (white walkers) زره و لباس می پوشند، تصمیم می گیرند، با یک حرکتِ دستشان لشکرِ خود را آماده می کنند... ولی نه می شود با آنها حرف زد، و نه حرفی برای گفتن دارند.
امّا وایت واکرها فقط پشت دیوارِ سریالِ "بازی تاج و تخت" نیستند، در مجامع فرهنگی هم سالهاست که دارند دنبال زنده ها می گردند تا آنها را به مرده های متحرک تبدیل کنند... این وایت واکرها ممکن است به ظاهر شاعرِ معروفی باشند یا دبیر جلسه ای یا رییس فرهنگسرا یا رییس دانشگاه یا...، فرقی نمی کند، ولی یک صفت را همگی شان دارند: نه حرفی دارند که بزنند و نه می شود با آنها حرف زد. اینها وایت واکرهای فرهنگ و ادب اند و از قضا قدرت بیشتری نسبت به نوعِ تخیّلی شان دارند؛ با چند حرکت دستورهای مهم صادر می کنند: نمی خواهند کسی را زنده و خلّاق ببینند، شاعرانِ مهم را افسرده و عزلت نشین می کنند، دانشجویانِ ادبیات را سرخورده می کنند و... اگر آن قدر جرأت داشته باشی که از آنها انتقاد کنی، اصلاً نمی فهمند چه می گویی...
و نکته اینجاست که حتا اگر یک وایت واکرِ فرهنگ و ادب را با شمشیر مخصوص از بین ببریم، وایت واکرهای دیگر کینه به دل می گیرند و زنده های بیشتری را به مرده های متحرک تبدیل می کنند تا همچنان با زره جنگجویانه و تاج یخی به پادشاهی شان  ادامه دهند.

مریم جعفری آذرمانی

17 تیرماه 1396

فتوحات طهرانیّه (2)

    

بعضی اشخاص در فضای شعر و ادبیات، فقط در حال بازی کردنِ نقش های دروغین اند برای رسیدن به جایگاه و منفعتی که بی زحمت نمی توان به آن رسید، فرقی ندارد که متنی به ظاهر جدّی بنویسند یا رفتاری ظالمانه یا به ظاهر مهربانانه انجام دهند، چون همه ی اینها فقط نقش هایی است که برای ناشر یا متصدّیِ یک برنامه ادبی یا یک منتقد یا حتا عموم مردم، به نمایش گذاشته اند تا بدون آنکه متن ادبی قابل توجهی داشته باشند فقط خودشان را مطرح و معروف کنند.
بارها پیش آمده که از منشِ ادبی و حرف های غیرمنصفانه ی کسی انتقاد کرده ام، بعد متوجه شده ام که رفتار مذکور، یکی از نقش های آن فرد برای رسیدن به اهدافش بوده و انتقاد من به نوعی مقابله با دیالوگ های ساختگیِ شخصیتی کاذب است، در واقع، مقابله با این گونه اشخاص، مثلِ این است که بخواهیم واردِ یک فیلم شویم و شخصیتِ منفی را کتک بزنیم!


مریم جعفری آذرمانی

فتوحاتِ طهرانیّه (1)


یادم می آید در یک سایت ادبی که متعلق به یکی از نهادهای ادبی تهران است، مطلعِ غزلی را که در جلسه خوانده بودم، در میان گزارش آورده بودند، اما همان یک بیت هم غلط درج شده بود، و غلطشان بر عکس همیشه فقط تایپی نبود، بلکه کل بیت عوض شده بود! در واقع بارها قبل از آن شعرهایم با اغلاط تایپی در سایت مذکور منتشر می شد، اما چون کارمندانی غیر شاعر داشت، صبر بیشتری نشان می دادم و خودم نسخه درستِ شعر را برایشان ایمیل می کردم، ولی این بار می دانستم شخصی که سایت را به روز می کند خودش شاعر است یا دست کم ادعای شاعری دارد، بنابرین خیلی تعجب کردم و به محض دیدن این قضیه، زنگ زدم و گفتم که بیتم را اشتباه گذاشته و درستش را گفتم تا اصلاح کند، به طور خیلی سرسری چیزی بینِ باشد و نباشد را گفت و مکالمه تمام شد، فکر می کردم که در اولین فرصت اصلاح خواهد کرد، چون خودش شاعر است و حتما حساسیت های شاعران را درک می کند، اما عجیب این که تا چند روز بیتِ مورد نظر همان طور غلط روی سایت مانده بود، تا اینکه هفته بعدش، همان شخص را دیدم که در حیاط جلسه ایستاده بود، بعد از سلام و احوالپرسی، با حالتی عادی گفتم:
- چرا بیت من در سایت هنوز اصلاح نشده؟
با حالتی حق به جانب گفت:
- حتما فکر کردی که از قصد اصلاح نکردم؟
سوالش برایم خیلی عجیب بود چون اصلاً انتظار این حرف بی مورد را آن هم از سمت کسی که یک هفته است غلطی را مرتکب شده و با وجود گوشزد شدن هنوز هم آن را درست نکرده، نداشتم، و مانده بودم که یک شخص چقدر می تواند وقیح باشد. و برای اینکه دوست ندارم با وقیحان در بیفتم، گفتم:
- نه، چرا باید این فکر را بکنم؟
و مکالمه را تمام کردم و رفتم داخل جلسه. بعد از اتمام جلسه به رئیس نهاد مذکور که حقوق آن شخص را می داد، زنگ زدم و گفتم لطفا بگویید که بیت مرا در سایت درست کنند، و جالب اینکه فردای آن روز، غلطِ سایت درست شده بود! برایم تجربه شد که اگر کسی سرِ غلطی که کرده، نه تنها معذرت نمی خواهد بلکه جواب سربالا به آدم می دهد، فقط باید با وکیل و وصی اش صحبت کرد تا غلطش را اصلاح کند!

مریم جعفری آذرمانی