من شاعرم

مریم جعفری آذرمانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل زنان» ثبت شده است

اگر زمان و مکان...

از کتاب "ضربان":


اگر زمان و مکان فکر جان من باشند،
ستاره‌ها همه در آسمان من باشند،

سخنورانِ جهان پشت هر تریبونی
به غرب و شرق اگر هم‌زبان من باشند،

زمین و جمعیتِ آن چهار چشم شوند
و روز و شب نگران جهان من باشند،

جَهول و عاقل و دیوانه و روانکاوش
همیشه مستمع داستان من باشند،

به احترام جنونی که در من است، اگر
فقط مواظب روح و روان من باشند،

علاج این همه تنهایی‌ام نخواهد شد
اگر تمام زنان خواهران من باشند.


مریم جعفری آذرمانی


نسترن! شبیه من نباش!


از کتاب "مذاکرات":


نسترن! شبیه من نباش! اعتنا نکن به دیگران
مادرت همیشه باخته، در ملاحظاتِ این و آن

هرچقدر هم بها دهند، شاعری نکن به هیچ‌وجه
شعر حرفِ عاقلانه نیست، گرچه می‌بَرند بر زبان

در ازای خنده‌های تو، هیچ ارزشی نداشتند
شاعران و فیلسوف‌ها، با تمام حرف‌های‌شان

این که از هزار سالِ پیش، خط به خط مرور کرده‌ام
قدرِ مصرعی نبوده است درد مادرانِ بی نشان

عاشقِ تو محضِ دل‌خوشی، عشق را وسیله می‌کند
جان مادرت خراب کن! هرچه ساخته‌ست در جهان

مریم جعفری آذرمانی