از کتاب "تریبون":
شاملوترین زنم، جهان! شغل من «در آستانه»گی
شاهکار آفرینشم؛ آفرین به این زنانگی
مرگ را قشنگ شستهام گوشه گوشه دفن کردهام
ایستاده سجده میکنم در نمازهای خانگی
غیر گریه هیچ پردهای، روی پوستم نمیکشم
ای نقابدارِ بیشمار! دور شو از این یگانگی
با منِ بریده از عوام، ادعای دوستی نکن
تک تکِ خواص شاهدند شهرهام به بینشانگی
هرچقدر موریانهها، موذیانه دفنِشان کنند
سرنوشتِ شعرهای من، ختم شد به جاودانگی
مریم جعفری آذرمانی