تا نقشِ تو، بر اعتبارِ ماسکها افزود
ای آینه! حق با تظاهر بود و خواهد بود
پس بیشرفها باز هم تشریف آوردند
جز خون چه باید ریخت بر خاکِ غبارآلود؟
وقتی «کراهت» برج میسازد، به جز در خاک ـ
دیگر کجا پنهان شود زیباییِ محدود؟
تا تشنگی جریان گرفت از خشکسالیها
اندیشهای جز سنگپنداری ندارد رود
فرزند من! شاید بپرسی: ـ ظلم یعنی چه؟
ـ طوفانِ بعد از گردباد... آوارِ بعد از دود
باور کنی یا نه، خبر را با تو میگویم:
دجّال، تنها میرسد در لحظهی موعود
مریم جعفری آذرمانی
(از شعرهای چاپ نشده در کتابها)