منم زنِ همیشه مست؛ بیحساب میخورم
و غالباً بدونِ مزّه مثل آب میخورم
وحید! جای شمس را نمیشود عوض کنی؟
وگرنه جرعه جرعه حرص و اضطراب میخورم،
که مثل بچّهها همیشه اعتراض میکند
چرا در استکانِ مولوی شراب میخورم.
دلیل رستگاریام: همین گناه مختصر
که در حضور خاص و عام، بیحجاب میخورم
زنِ کتابخانهام، درآمدی ندارم و...
همیشه از سرِ گرسنگی کتاب میخورم
1392/5/27
مریم جعفری آذرمانی
(از شعرهای حذف شده ی کتاب "دایره")