شکوفه‌های هلو رسته روی پیرهنت

دوباره صورتیِ صورتی‌ست باغ تنت


دوباره خواب مرا می‌برد که تا برسم

به روز صورتی‌ات ـ رنگ مهربان‌شدنت ـ


چه روزی آه چه روزی! که هر نسیم وزید

گلی سپرد به من پیش رنگ پیرهنت


چه روزی آه چه روزی! که هر پرنده رسید

نکی به پنجره زد پیشباز درزدنت


تو آمدی و بهار آمد و درخت هلو

شکوفه کرد دوباره به شوق آمدنت


درخت شکل تو بود و تو مثل آینه‌اش

شکوفه‌های هلو رسته روی پیرهنت


و از بهشت‌ترین شاخه روی گونه‌ی چپ

شکوفه‌ای زده بودی به موی پرشکنت


پرنده‌ای که پرید از دهان بوسه‌ی من

نشست زمزمه‌گر روی بوسه‌ی دهنت 


شکفته بودی و بی‌اختیار گفتم: آه

چه‌قدر صورتیِ صورتی‌ست باغ تنت 


حسین منزوی