از کتاب «مذاکرات»:
منم همان زنِ صوفی که بیخبر رفته
کنار رابعهها تا کجا سفر رفته
خدای مطلقِ من سخت فرق دارد با
خدایتان که به ابلیس، بیشتر رفته
چه خضرها که در اثنای ظلم کشته شدند
و عدل، حوصلهاش روی قاف سر رفته
دو قطره از نمِ آب حیات باقی بود
که در مثانهی این ظالمان هدر رفته
کلید رمز جهان از کجا ترک برداشت؟
که درزِ شایعه تا کائنات در رفته
حسابدار! چه ربطیست بین کار من و
فرشتهای که پیِ کار بیخطر رفته
مریم جعفری آذرمانی
۲۳ مرداد ۱۳۹۱