دو بُطر آب بیاور، شراب می‌کنمش
بنوش! قطره به قطره، حساب می‌کنمش:

از این قرار که: می‌نوشم از تو پی در پی
غمت تنی‌ست که از گریه آب می‌کنمش

فقط به نیم‌نگاهت، مسیر لذت را
اگر نشان بدهی، انتخاب می‌کنمش

اگر اراده کنی سجده می‌کنم به تنت
سپس نفس به نفس، شعر ناب می‌کنمش

همیشه خواستنت - لعنتی! - گناه من است 
که از ازل به ابد، ارتکاب می‌کنمش

یقین بدان اگر ایمان مراتبی دارد
هزار مرتبه بیدار و خواب می‌کنمش

چه قصه‌ای‌ست که در این مقام، حالت را
- اگر درست بگویم - خراب می‌کنمش 

نه من تواَم نه تو من؛ حسِ تو حواس من است
که بی‌مضایقه دارم کتاب می‌کنمش

خدا یکی‌ست، نمی‌فهمد این دوئیّت را
دعا بیار، خودم مستجاب می‌کنمش

 

مریم جعفری آذرمانی 
۱۵ شهریور ۱۴۰۰