من شاعرم

مریم جعفری آذرمانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل عارفانه» ثبت شده است

پوستم به لایه‌های تن رسیده اَست


از کتاب "68 ثانیه به اجرای این اُپرا مانده است":


پوستم به لایه‌های تن رسیده اَست
تنگیِ تنم به پیرهن رسیده است

وای اگر بگویمش زبانه می‌کشد
درد دل که بی‌تو تا دهن رسیده است

گوش کن که آه هم نمی‌کشم، اگر
نوبتِ شکایتی به من رسیده است

هیچ کس نبود جز من و تو، پس چرا
داستان ما به انجمن رسیده است

سایه‌های رابطه، همین درخت پیر
تا کرانه‌های هر چمن رسیده است

مریمم؛ شریکِ آدمی نبوده‌ام
سیبِ دیگری به دست من رسیده است

مریم جعفری آذرمانی


که عمر من صد و پنجاه سال اگر باشد...



از کتاب "مذاکرات":


قسم به عشق که دنیای من اگر دنیاست
بیا برای تو باشد هر آن‌چه در فرداست

که عمر من صد و پنجاه سال اگر باشد
تمام عمر، فقط فرصتم همین حالاست

به قدر لذّتِ یک لحظه چای نوشیدن
به برکتِ گل سرخی که نقش فنجان‌هاست

چقدر قطره‌ی باران که زیر پا افتاد
ولی طریقتِ دریا هنوز پا بر جاست

چگونه می‌شود از پشت دود ماشین‌ها
برای پنجره ثابت کنم جهان زیباست

فقط خداست که هر جا و هر زمانی هست
بگو که باهمه‌ی شهرتش چرا تنهاست

مریم جعفری آذرمانی