از کتاب "68 ثانیه به اجرای این اُپرا مانده است":
پوستم به لایههای تن رسیده اَست
تنگیِ تنم به پیرهن رسیده است
وای اگر بگویمش زبانه میکشد
درد دل که بیتو تا دهن رسیده است
گوش کن که آه هم نمیکشم، اگر
نوبتِ شکایتی به من رسیده است
هیچ کس نبود جز من و تو، پس چرا
داستان ما به انجمن رسیده است
سایههای رابطه، همین درخت پیر
تا کرانههای هر چمن رسیده است
مریمم؛ شریکِ آدمی نبودهام
سیبِ دیگری به دست من رسیده است
مریم جعفری آذرمانی