از کتاب "دایره":
گشاد کن دهنت را و موذیانه بخند
که من غزل بنویسم برای این همه گند
تو تازه مُد شدهای؛ خامِ دست بازاری
عجیب نیست ندانی که قلبِ سوخته چند
به خندههای تو افسوس میخورد ابلیس
و گریه میکند این بار با صدای بلند
چه میکنی اگر آرایشت خراب شود؟
چه میکنی اگر آیینهها خراب شوند؟
خلاصه این که... نداری به غیر مشتی پوچ
مخاطبم تو نبودی زنِ شعارپسند!
مریم جعفری آذرمانی