به جز شکستن و بستن چه مانده از باور؟
بخوان پریدنِ افتاده را، منم؛ دفتر:
کبوتری که به تمرینِ نقشِ روشنفکر
دو بال سوختهاش ماند زیر خاکستر
کدام دست به آتش کشید باران را
که روی صحنه ندیدیم جز تماشاگر
چه افتخارِ کثیفیست اینکه چرکِ غرور
تو را بزرگ کند در جهانِ بیداور
چقدر حوصلهی گریه کردنت جدّیست؟
که خنده را بگذارم به فرصتی دیگر
مریم جعفری آذرمانی
(کتاب قانون)
نکته:
یکی از دوستان، اخیراً در مورد این غزل گفت: مصراعِ «کدام دست به آتش کشید باران را...» مثل یک عبارت از آهنگِ خوانندۀ بریتانیایی adele است، که می گوید: But I set fire to the rain، شما وقتی این غزل (اعتراض) را می گفتید این ترانه (عاشقانه) را شنیده بودید؟ گفتم: نه، من این را مدتها بعد از گفتنِ غزلم شنیده ام.
حالا جواب این دوستمان را به طور دقیق تر اینجا هم می نویسم:
غزل من که بیت مذکور را دارد در تاریخ بیست و دوم تیرماه سال 1388 (برابر با سیزدهم ژوییه 2009) سروده شده و در کتاب قانون می توانید تاریخ شعر را ببینید، اما آهنگ Set Fire to the Rain در سال 2011 (دو سال بعد از غزل من) منتشر شده است.