از کتاب «تریبون»:
گرچه بر طبقِ برهانِ نظمش، بیتها را به ترتیب چیدم
بر خلافِ جهانِ مدوّر، بر ورق مستطیلی کشیدم
گُل به قبرت ببارد! اگرچه... برگها دستِ آخر سیاهند
احمدِ شاملو! رک بگویم: خسته از شعرهای سپیدم
شعر، یکسر خودِ زندگی نیست، بلکه من در حواشیِّ شعرم
زندگی میکنم گاهی اوقات، منزوی شاهد و من شهیدم
منتقد، پشت میزِ تریبون، واژههای زبانبسته را خورد
هیچ شعری جلودارِ او نیست؛ از زبان بیزبانتر ندیدم
مریم جعفری آذرمانی